سال ۱۳۸۵ وقتی محمد دادکان در دفترش از سمت ریاست فدراسیون فوتبال استعا کرد، فوتبال در اختیار اکیپ تازهای قرار گرفت که تا سال ۹۸، به طور یکسره و مدام در فدراسیون دوام آورد!
بسیاری از مدیران فوتبال ایران در این سالها سوختند؛ آنهایی که مثل دادکان سودای مدیریت داشتند، سن و سالی را سپری کردند. صفایی فراهانی هرگز دوباره به فوتبال روی خوش نشان نداد و مدیران جوانتر هم هیچ وقت به بازی گرفته نشدند. با این همه از همان سال ۱۳۸۵ تا امروز دادکان یکسره فریاد میزند فوتبال با حضور او و یارانش، نفس راحتی خواهد کشید.
او چندین بار در مصاحبههای مختلف اعلام کرده که باشگاه پرسپولیس را بدون ریالی کمکهای دولتی میچرخاند و مشکلی از این بابت ندارد. با این همه دولتها، مراکز تصمیمگیری و تصمیم سازان ورزش کشور، هرگز حرفهای دادکان را جدی نگرفتند و به او میدان ندادند.
آنها دادکان را به منتقدی تبدیل کردند که هر از گاهی در رسانهها ظاهر میشود و از دوران مشعشع مدیریتش در فدراسیون فوتبال تعریف میکند. روزگاری که انصافا فوتبال شرایط بدی نداشت.
درباره بازگشت دادکان به فدراسیون فوتبال حرفی نداریم، چرا که اگر در انتخابات فدراسیون فوتبال ریش و قیچی در اختیار مجمع مورد توافق کفاشیان و تاج بود، زدن حکم مدیریت باشگاه پرسپولیس برای دادکان در اختیار دولتهاست. عجیب است برای یک بار هم شده به دادکان در این زمینه اعتماد نمیکنند.
او یک ادعای بزرگ را مطرح کرده است که باشگاه بدهکار، فاقد درآمد و پر از مشکل پرسپولیس که از سر ناچاری قرار است به بخش خصوصی و نامعلوم فوتبال کشور واگذار شود را بدون کمکهای دولتی اداره میکند. تنها خواسته محمد دادکان آوردن ۳ عضو هیئت مدیره است؛ همین و تمام! آیا این پیش شرط او برای مدیریت در پرسپولیس منصفانه نیست؟
وزارت ورزش به لحاظ سلیقه و انتخاب مدیران باشگاههای پرسپولیس و استقلال، کارنامهای واضح دارد؛ این همه مدیر ناموفق وارد این دو مجموعه شدند و حاصل حضورشان هم ویرانهای از شکستهای اقتصادی و شکایتهای جورواجور خارجیها در فیفاست؛ آیا ایرادی دارد یک بار به دادکان که خودش مدعی است پرسپولیس را روی یک انگشت میچرخاند اعتماد کنند؟